نام مادر بازیکن مهم برای جادوگران فوتبال ایران ، جادوگر ملی پوشان را نیمکت نشین کرد ! - وبلاگ گیتلب

به گزارش وبلاگ گیتلب، خبرنگاران، جادوگری در فوتبال قصه ای است که سر دراز دارد، تاجایی که حتی آنقدر به قدرت رسیده اند که بازیکن را نیم کت نشین نمایند یا وارد زمین بازی بدهند.

جادوگر فوتبال نتیجه بازی را معلوم می نماید. جادوگر فوتبال تضمین می نماید که تیم وارد برنده می گردد یا بازنده. جادوگر فوتبال تا جایی پیش می رود که حتی از بازیکن پاشکسته هم استفاده می نماید. جادوگر فوتبال پول خوبی به جیب می زند. اما هیچ کس نمی داند که جادوگر فوتبال، یک کلاهبردار حرفه ای است نه یک جادوگر فوتبال.

به گزارش وبلاگ گیتلب، در فوتبال ایران و در پرونده جادوگری نام یک باشگاه بیشتر از دیگران به چشم می خورد. باشگاه پر امکانات که هر مربی آرزوی حضور در آنجا را دارد ، چرا که پول ها را سر موقع میدهند و هرگز مشکل اقتصادی وجود ندارد و از همه مهمتر ، اینکه در این تیم بدون هوادار هیچ فشاری برای نتیجه گرفتن وجود ندارد و هر نتیجه ای بگیری کسی از مدیران نیست که مربی یا بازیکنان را بازخواست کند ، چرا که آنان همه سیاسی هستند و کاری با ورزش ندارند !شاید به علت همین بودجه نامحدود و عدم نظارت باشد که جادوگران و کلاهبرداران این تیم را بهشت خود دیده اند و این همه ماجرا از دل این تیم به فوتبال ایران سرایت میکند .

آقای گل با لقب معروف

بازیکنان بزرگی فوتبالشان را از این باشگاه آغاز کردند و بعدها پیراهن تیم های بزرگ و مقاطع مختلف ملی را پوشیدند . لژیونر شدند و بازوبند کاپیتانی تیم ملی را بر بازو بستند .یکی از مشهورترین این بازیکنان آقای گل معروف بالقبی ویژه نزد طرفداران تیم پرهوادار است . او در همین تیم چهره شد و یکی از مشهورترین خاطراتش برخورد مستقیم با جادوگر معروف در این تیم است. همه می دانستند که در این تیم ، سرمربی نامدار بازیکنان را از روی دستور جادوگر ارنج می کرد. بازیکنانی که تازه به تیم آمده بودند وقتی مقابل سوال سرمربی و دستیارش که نام مادر آنها را می پرسید قرار می گرفتند ، تعجب می کردند اما واقعیت این بود که جناب جادوگر از روی نام مادر بازیکن و ماه تولد او به مربی دستور می داد که هر کس در کدام بازی باید فیکس باشد و در کدام بازی اصلاً نباید همراه تیم سفر کند.

ارنج و تعویض به دستور جادوگر

در یکی از بازی های پخش زنده تلویزیونی تیم آقای سرمربی مشهور با چند گل عقب بود اما او به جای آوردن مهاجم ، مدام مدافع به زمین می آورد

جناب سرمربی که هنوز هم داعیه راهنمایی تیم ملی را دارد ، سه بازیکن هجومی ملی پوش داشت که در اوج آمادگی آنها را روی نیمکت نشانده بود و به هیچکدام بازی نداد

بعدها آن بازیکنان افشا کردند که در رختکن مربی ارنج را خوانده و آنها فیکس بودند اما دستیار سرمربی تلفن را به او می دهد و یک نفر از پشت خط بر سر سرمربی فریاد میکشد که طالع این سه نفر با این بازی جور نیست و آنها نباید بازی نمایند !

دلالی که ورد جادوگر را خواند

همان مهاجم مشهور تعریف می نماید : در یک مسابقه من روی نیمکت بودم . دلال مشهور و رابط جادوگر در فوتبال ایران ، آن موقع همواره کنار تیم ما بود .ناگهان در حوالی دقیقه 30 از روی سکوها مرا صدا زد. وقتی نزدش رفتم ، در چشمهای من نگاه کرد و دستم را محکم میان دو دستش گرفت. بعد سرش را نزدیک گوشم آورد و آغاز به خواندن اورادی کرد و درنهایت به صورتم فوت کرد ! سپس گفت تا چند دقیقه دیگر به زمین می روی هیچ کاری نکن و فقط برو موقع ضربه کرنر فلان جا بایست ! باور نمیکردم که مربی در دقیقه 35 بخواهد تعویض کند ، یا اینکه من باید به دستورات تاکتیکی دستیار جادوگر گوش کنم ! همان طور بهت زده ایستاده بودم که ناگهان آقای مربی صدایم کرد ! به من اجازه ندادند گرم کنم ،فقط لباسم را در آوردم و به زمین رفتم .درون زمین هم بهت زده بودم باورم نمی شد که آنچه دیدم رخ داده اما ناگهان کرنر شد و من ناخودآگاه رفتم همان جا که دلال گفته بود. باور بکنید یا نه توپ از همه گذشت و به سرم خورد و درون دروازه غلطید ! بدون اینکه من به طور ارادی کاری نموده باشم!

لااقل ادعای دانش بنیان نکن ...

حال تصور کنید بندگان بی سواد خدا که هنوز هم با تماشا شعبده بازی که خرگوش از کلاهش در می آورد متعجب می شوند ، با همین شامورتی بازی ساده - سیاه بازی که جادوگر و دلال با خرید بازیکن تیم مقابل راه انداخته بودند! - چه حالی شده اند !

به آن بندگان بی سواد خدا حق بدهید که به نیروی جادوی جادوگر ایمان بیاورند ! و البته از این مریدان نفس حق هم باید خواست تا حداقل از صفت دانش بنیان برای عملکرد زیرمجموعه خود استفاده ننمایند